جدول جو
جدول جو

معنی سرکه فروختن - جستجوی لغت در جدول جو

سرکه فروختن
فروختن سرکه به کسی
کنایه از رو ترش کردن، روی در هم کشیدن، به کسی اخم کردن، برای مثال سرکه مفروش و هزاران جان ببین / از قناعت غرق بحر انگبین (مولوی - ۱۳۱)
تصویری از سرکه فروختن
تصویر سرکه فروختن
فرهنگ فارسی عمید
سرکه فروختن
(رِ کَ دَ)
فروختن سرکه، کنایه از ترش رویی کردن و روی درهم کشیدن. (برهان) (رشیدی). ابرو ترش کردن. (غیاث) (آنندراج) :
برگ می صبوح کن سرکه فروختن که چه
گرچه ز خواب جسته ای خوش ترش و گران سری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
سرکه فروختن
فروختن سرکه را، ترشرویی کردن روی در هم کشیدن
تصویری از سرکه فروختن
تصویر سرکه فروختن
فرهنگ لغت هوشیار
سرکه فروختن
کنایه از ترشرویی کردن
تصویری از سرکه فروختن
تصویر سرکه فروختن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ خَدَ)
مقابل عمده فروختن. جزئی فروختن. کالای کوچک فروختن. مقابل عمده فروشی کردن
لغت نامه دهخدا